سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر بنده آجل و پایان آن را مى‏دید ، با آرزو و فریبندگیش دشمنى مى‏ورزید . [نهج البلاغه]
پرستوی مهاجر
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» درمانی کو؟

مرد تنها alone man

دوستان بهر دل غمزده درمانی کو؟ 

پس از این زجر گران چاره و آسانی کو؟

سبب وصل بگویید عزیزان به کجاست؟

وطنِ این دلِ از خلق گریزان به کجاست؟

آب بر آتش این ‏‎‎درد پر از سوز کجاست؟

تلخ کامم، شهد و شیرینی دیروز کجاست؟

من بیچاره کنون از غم او می سوزم 

ذکر روی مه او کار شب و هر روزم 

خاطرش چون گذرد از دل بیچاره ی من

آتشی افتد و در خاطر آواره ی من

ساقیا این شرر و شور بگو یعنی چه؟

این دل پر غم و رنجور بگو یعنی چه؟

این پرستو ز غم هجر رخش می میرد

آتش از شور رخ همچو مهش می گیرد...

درخت مزرعه alone tree

1-امام کاظم(ع): بر طاعت خدا صبر کن، از معاصی خدا صبر کن، دنیا همان ساعتی است، آن چه رفتهنه شادی دارد و نه غم، آن چه نیامده ندانی که چیست؟ به همان ساعتی که درآنی صبر کن هم چنان باشد که تو رشک برده شده ای.

2- باور کنید تو این دنیا آرامش پایدار چیزیه که پیدا نمیشه... "لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَد"

3- این نفس بد اندیش به فرمان شدنی نیست....این کافر بدکیش مسلمان شدنی نیست.

4- عکس دوم رو خودم گرفتم. قشنگه؟

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدمهدی محمدی ( پنج شنبه 91/7/20 :: ساعت 8:17 عصر )

»» چاره ی دل

برگ پاییزی

چاره ودرمان دل معشوقه نیست
گریه های نیمه شب بیهوده نیست
گریه های نیمه شب معجون عشق
هان رهاشو این بود قانون عشق
عشق حق معجون پررنج و بلاست
نوش آن تنها به کیش اولیاست
اولیایش چون به حق برخاستند
چهره با خون جگر آراستند
جان خود بر عشق رویش باختند
نزد او اجر و مقامی یافتند
جان و جسم من فدای روی دوست
من گدای بی نوای کوی دوست
من پرستویی رها در آسمان
عاشقی جا مانده از آن کاروان
کاروانم راهی کوی تو شد
مهدی عاشق بر رخ و روی تو شد

مرد در باران man in rain



پانوشت:

1- رسول خدا(ص) فرمودند : گاهی بنده ای گناهی می کند و به واسطه آن به بهشت می رود. زیرا گناهانش پیوسته در خاطرش است و او بخاطر همین دائم در حال پوزش و استغفار از خدا می باشد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدمهدی محمدی ( جمعه 91/7/14 :: ساعت 9:53 صبح )

»» آتشدان عشق

قایق احساس بلم عشق

جان من چون آتشی در ظرف آتشدان کنون است
خرمنم آتش زنم، کین عادتِ اهلِ جنون است
خرمن اعمال من از دانه‌ی عشقش تهی بین
به که آتش گیرد و سوزد به شور جان غمگین
ای خلیل عاشق منم کز عشق او در آتشم هان
باغ و بستان چاره‌ی درد دل من نیست، ای جان
آسمان من چون بسوزم، آغوشت گهواره‌ام کن
چاره‌ای بهر دل پرغصه و بیچاره‌ام کن
ای صبا خاکسترم در آسمان عشق افکن
هرچه از این عاشقش مانَد به جا، از جا تو برکن
ساقیا باده میاور بهر این خمار مسکین
جان مستش شعله ور از آتش عشق و بلا بین
یار من از من جدا گشت و شکست آن عهد و پیمان
منزل دنیایی‌ام در هم شکست و گشت ویران
چاره کن مهدی کنون بر درد این دل، ورنه آنی
جان خود والله ببازی، ترک گویی زندگانی

مرد تنها ساحل alone man

پانوشت:

1- امام علی (ع): خوشترین زندگی را کسی دارد که خداوند سبحان قناعت ارزانیش دارد و به او همسری پاک و شایسته عطا کند.

2- این شعر حوالی ساعت 2 بعد نصف شب سروده شد!

3- چاره‌ی درد دل من چیه؟ کسی نمی‌دونه؟

4- سکون و درجا زدن مثل سم مهلک هست.

5- چقدر توبه کنیم و بشکنیم ای خدا... تازه اگه واقعا توبه باشه! پررویی هم حدی داره...



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدمهدی محمدی ( سه شنبه 91/7/11 :: ساعت 10:2 صبح )

»» چهار دوبیتی یک نیایش...

به مناسبت هفته‌ی دفاع مقدس:

شعر دوبیتی دفاع مقدس گل لاله شهدا


 سبک بالان قفس‌ها را شکستند

دل از آمال دنیایی گسستند

رها کردند اهل دار دنیا

ره دل روی هر بیگانه بستند

 

به مناسبت روزهای غریبی که در آن به سر می‌برم:

 

خسته دل شکسته تنها خدایا نیایش

 

منم گم کرده محبوبی پریشان

منم از کرده‌ی خود بس پشیمان

به دل زخمی بود کاری و مهلک

چه کردم؟ گشته‌ام چون ابر گریان

 

منم تنها کنون در جمع یاران

منم بی کس منم دل کرده ویران

منم تشنه به آب پاک عشقش

منم بی‌بهره از یک قطره باران

 

ای جان جهان خسرو خوبان، به کجایی؟

 گشتم پی تو واله و حیران، به کجایی؟

کردی دل ما خون و برفتی ز بر ما

ای شاه بکشتی من حیران، به کجایی؟


خدایا خسته‌ام، خسته از روزهایی که بدون تو ورق می‌خورند و ساعاتی که عقربه‌هایشان بی یاد تو می‌چرخند... خسته‌ از آینه‌هایی که حتی تصویری از خود هم در آن نمی‌یابم...

خدایا خسته و دلشکسته‌ام... در این طوفان سختی به هر سو پناه برده‌ام با آوار بی‌کسی روبرو شده‌ام... خدایا پناهی جز تو نیست لکن من معرفت دیدن دست محبت تو را ندارم... خدایا می‌شود پناه بی‌کسی‌ام باشی؟

خدایا گفته‌ای "ان الله فی قلوب منکسره" چون به جهل غیر تو را به دل شکسته‌ام راه دادم چگونه رو سوی بارگاهت گردانم و این سخنت را به امید رحمتت شاهد بگیرم؟ خدایا می‌شود مرهمی بر دل زخم خورده‌ام باشی؟

خدایا پرستوی بال و پر شکسته‌ام که از هجرت پاییزی جا مانده‌ام، از پرواز در آسمان آبی عشق جا مانده‌ام... خدایا راه و رسم پرواز را نیاموخته‌ام، تنها و بی‌کس در این لانه‌ی محقر دنیایی پی بهار آرامش می‌گردم... خدایا می‌شود مرا راه و رسم پرواز بیاموزی؟ خدایا می‌شود بال و پرم تو باشی؟

خدایا همچو بیدی لرزان از تند باد خوب و بد روزگار، شاد و غمگین می‌شوم... کاش ریشه‌ در اعماق عشقت، تنه‌ای استوار از یادت و شاخ برگی رو به آسمان رحمتت داشتم... خدایا می‌شود باغبان دل چون بید لرزانم باشی؟

قُلْ یَعِبَادِی الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلی أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوب جَمِیعاًإِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‏


پرستو swallow

پانوشت:

1- امام رضا (ع): مؤمن‌ ، مؤمن‌ واقعى‌ نیست‌ ، مگر آن‌ که‌ سه‌ خصلت‌ در او باشد : سنتى‌ از پروردگارش‌ و سنتى‌ از پیامبرش‌ و سنتى‌ از امامش‌ . اما سنت‌ پروردگارش‌ ، پوشاندن‌ راز خود است‌ ، اما سنت‌ پیغمبرش‌ ، مدارا و نرم‌ رفتارى‌ با مردم‌ است‌ ، اما سنت‌ امامش‌ صبر کردن‌ در زمان‌ تنگدستى‌ و پریشان‌ حالى‌ است‌ (اصول‌ کافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 339)

2- هر کس کتاب در کمین گل سرخ رو نخونه ضرر کرده.

3- نعمات رو تا هستند قدر بدونیم نه وقتی از دست رفتند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدمهدی محمدی ( یکشنبه 91/7/2 :: ساعت 10:16 صبح )

»» بزم شاهانه ما...

 

من و تنهایی و دل

من و اشکی در چشم

من شکستم اما نگسستم از تو

من بریدم اما نبریدم از تو

من و تنهایی و دل

من و اشکی در چشم

چه صفایی دارد

از همه بگریزم

بر غمت بنشینم

چه صفایی دارد

چو کسی با من نیست

چون تو در دل هستی

من و تنهایی و دل

من و اشکی در چشم

یار دیرین هستیم

وعده داریم هر شب

چه صفایی دارد

بزم شاهانه ما...


گل رز

 

پانوشت:

1- پیامبر اکرم (ص): هرگز مسلمانی را تحقیر مکن، زیرا کوچکشان نیز نزد خداوند بزرگ است.

2- کتاب تپه جاویدی و راز اشلو و کتاب اینک شوکران جلد 1 رو پیشنهاد می‌کنم حتما بخونید.

3- مدطیه قاتی کردم!

4- قمی نیستم ولی هیچ جا برا زندگی بهتر از قم پیدا نمیشه. 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدمهدی محمدی ( دوشنبه 91/6/27 :: ساعت 2:48 عصر )

<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بریده ام ..
یک شعر از استاد فاضل نظری
حاشیه ای بر دیدار یار...
چشم مشکین
نخل سوخته (عکس)
درمانی کو؟
چاره ی دل
آتشدان عشق
چهار دوبیتی یک نیایش...
بزم شاهانه ما...
اشعاری در پاسخ به شطحیات نجفی...
لب تشنه ی لطف...
نجوای من و دل...
دو جفت دوبیتی!
اول شناخت، سپس ازدواج!
[همه عناوین(39)]

>> بازدید امروز: 1
>> بازدید دیروز: 8
>> مجموع بازدیدها: 139639
» درباره من

پرستوی مهاجر
محمدمهدی محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم "وَمَن یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللّهِ یَجِدْ فِی الأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا وَسَعَةً وَمَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ وَکَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا" نامم مهدی است اما مهدی‌وار نزیسته‌ام... مادرم فاطمه است لکن در این آشفته‌ بازار دست محبتش را رها کرده و در شلوغی دنیا گمشده‌ام... بارها خدمت مولایم ثامن الٱمه مشرف شده‌ام اما گویی لیاقت آهوی مولا شدن را هم ندارم... پس می‌نویسم به قصد قربت که شاید باقیاتی باشد از برای روز وعده داده شده که سخت از بی‌توشگی‌ام پریشانم...

» پیوندهای روزانه

از تو بعـــید بود که بر مــن جفــــا کنی [25]
نامه ای به همسرم [51]
این روزهای من... [17]
آدم ها و حواها!! [14]
اندر حکایت عروسی قوم و خویش... [26]
بهتر ‌‌‌از کیمیا "مرحوم نخودکی" [14]
من یک زن هستم.... [34]
[آرشیو(7)]

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
ساعت یک و نیم آن روز
جاده خاطره ها
سلمان علی ع
بوی سیب
ســــــــــــــ ا مـــــ ع ســـــــــــــ و م
یادداشتهای فانوس
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
مهاجر
گلابی نباشیم!
امید انتظار من
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
اخراجیها
مهدی چراغ‌زاده
اهالی اوسط
مهدی یاران
صل الله علی الباکین علی الحسین
پر شکسته
بر و بچه های ارزشی
مناجات با عشق
تَرَنّم عفاف
دانشجوی چابهار (ابراهیم جعفری)
مجنونـ نیامدنی استـــــ (محمد بوتیمار)
حقیقت تلخ (انجمن اسلامی دانشجویان چابهار)
حاج آقا مسئلةٌ
آسمونی تا بینهایت...(علیرضا جلولی)

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان