اف بر این دنیا که در آن ناموس شیعه امان ندارد
و فاسد ترین ها و فاجر ترین ها
راست راست راه می روند
با صد تا محافظ
یاد گل گفته های مولا افتادم "خلخال از پای زنی... " اگر دق کند ..."
چرا ما دق نمی کنیم؟
"آیات القرمزی" ای دختر شیعه
ای شاعره ی آزاد
نفسم می گیرد وقتی می بینم
تو را محاصره کرده اند و ...
آنوقت ما در گیر برنامه های طنز هستیم
که مبادا روح لطیفمان لکه بردارد
دانشگاهیانمان که میان "ایسم " ها گیر کرده اند
و حوزوی هایمان هم میان " زید و امر"
نمی دانم...
حتما به قول سید مرتضی زمان ما را با خود برده است...
اف بر این زندگی
که رگهای شهادت در آن خشک شده
و ما لنگ ثروت بیشتریم و
لپتاپ و تبلت و خانه و ...
ولی من یادم نمی رود که
اقا روح الله گفت همه چیز ما فدای اسلام...
"آیات القرمزی"
ای مجروح شیعه
تو زخم هزار و سیصد و اندی سال غربت علی را به صورتت
و بر تن نحیفت داری...
اف بر مسلمانی ما اگر تو را فراموش کنیم
نفسم می گیرد
نه برای تو
که برای بی تفاوتی خودمان
که دیگر از اخبار بحرین و ... خسته شده ایم
عذر میخوام. دنبال شاعرش گشتم امّا پیدا نکردم. یا علی