خوب.. شعری که به ذهن من نمیرسه این روزها .. اما حداقل میتونم یه شعر از استاد فاضل نظری به اشتراک بزارم ..
ما گشته ایم نیست تو هم جستجو مکن
آن روزها گذشت ، دگر آرزو مکن
دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر
خاکستر گداخته را زیر و رو مکن
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن
راز من است غنچه ی لب های سرخ تو
راز مرا برای کسی بازگو مکن
دیدار ما تصور یک بی نهایت است
با یکدگر دو آینه را روبرو مکن
استاد فاضل نظری