جان من چون آتشی در ظرف آتشدان کنون است
خرمنم آتش زنم، کین عادتِ اهلِ جنون است
خرمن اعمال من از دانهی عشقش تهی بین
به که آتش گیرد و سوزد به شور جان غمگین
ای خلیل عاشق منم کز عشق او در آتشم هان
باغ و بستان چارهی درد دل من نیست، ای جان
آسمان من چون بسوزم، آغوشت گهوارهام کن
چارهای بهر دل پرغصه و بیچارهام کن
ای صبا خاکسترم در آسمان عشق افکن
هرچه از این عاشقش مانَد به جا، از جا تو برکن
ساقیا باده میاور بهر این خمار مسکین
جان مستش شعله ور از آتش عشق و بلا بین
یار من از من جدا گشت و شکست آن عهد و پیمان
منزل دنیاییام در هم شکست و گشت ویران
چاره کن مهدی کنون بر درد این دل، ورنه آنی
جان خود والله ببازی، ترک گویی زندگانی
پانوشت:
1- امام علی (ع): خوشترین زندگی را کسی دارد که خداوند سبحان قناعت ارزانیش دارد و به او همسری پاک و شایسته عطا کند.
2- این شعر حوالی ساعت 2 بعد نصف شب سروده شد!
3- چارهی درد دل من چیه؟ کسی نمیدونه؟
4- سکون و درجا زدن مثل سم مهلک هست.
5- چقدر توبه کنیم و بشکنیم ای خدا... تازه اگه واقعا توبه باشه! پررویی هم حدی داره...