دوستی متنی نوشت با عنوان "چهار فیلم هشت پیشنهاد" که در بخش لینکهای روزانه قابل مشاهده است؛ من هم خواستم عریضه خالی نباشد نگاشتم:
"چهار شعر، هشت بیت!"
همراه خواهر گرامی مشرف شدیم مشهد مقدس، یه سر رفتیم کتابفروشی آستان قدس که با یک دختربچهی ریزه میزه مواجه شدیم که عجیب حجابش رو نگه داشته بود! به شدّت کیفور شدم و اگر شرم مانع نمیشد از جوشش دل دختر بچه را خفه میکردم! خدا وکیلی!
مرا زینت، همین چادر بود، هان
مرا بیزارِ از بیعفتی دان
مرا مقصودِ دل، زهرایِ عشق است
که در این ره، بدان بیشک دهم جان...
برو خواهر برو شکر خدا کن
برو خواهر دل از دنیا جدا کن
برو خواهر پی زهرای اطهر
برو چادر به سر، نفست فدا کن...
تو را از فاطمه این درس ناب است
تو را ای زن بدان زینت، حجاب است
بیا دل را بده صیقل بدین سان
که بیعفت بدان بیشک به خواب است!
در ابراز همدردی با برادران عزیز و زحمت کشمان در نیروی انتظامی سرودم که از فرط تذکر دادن زبانشان به چوب بدل شد!
بیا خواهر من شقالقمر کن!
بیا جان داداش چادر به سر کن!
بدون دنیا پر از نامردمونه
بیا از چشم نامحرم حذر کن!