شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
+ دختر تنها ! از تنهايي خسته شده بود از طرفي دوست داشت هر چه زودتر ازدوج کنه براي همين از دوستش خواست راهنمايي اش کنه دوستش ميگه : من هم تنهام ، بيا با هم بريم کوه ، چون شنيدم خيلي از مردهاي آماده ازدواج و تنها براي پيدا کردن زن ميرن کوه ... اون دو تا ميرن کوه در بالاي يه صخره کوه جايي که اون دو تا هيچ کسي رو نمي بينن تصميم مي گيرن داد بزنن و حرف دلشون رو به کوه بگن : - با من ازدواج مي کني ؟ . . .
. و بعدش شنيدن …… بـــــــــــــــا مــــــــــــــــن ازدواج مـــــــــ?کنـــــــــــــ?؟ . بــــــا مــــــــــن ازدواج مـــــــ?کنـــــــــــ?؟ . بـــا مــــــن ازدواج مــــ?کنـــــــ?؟ . بـا مــــن ازدواج مـــ?کنــ?؟ يه نگاهي به هم انداختند لپ هاشون گل انداخته بود چون آمادگ? پذيرفتن ا?ن همه خواستگارو با هم نداشتن در حالي که از صخره پايين مي اومدن گفتند نه! ما مي خواهيم درس بخونيم!!!
ساعت دماسنج
پرستو.مهاجر
رتبه 0
0 برگزیده
338 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
پرستو.مهاجر عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top